اولين ديدار آيشن جون با ني ني كوچولوي يك ماهه(سويل جان)
بچه ها من روز جمعه 92/1/23 با بابا جون و مامانم رفتيم مهموني خونه دوستاي مامان و بابام.آخه اونا تازه صاحب يه ني ني خوشگل شدن...اونقد ذوق داشتم كه دارم ميرم يه ني ني كوچولوتر از خودم ببينم كه نگو و نپرس...تا رسيدم خونشون فقط كنجكاو بودم كه ني ني رو ببينم ...بلاخره هم ديدم وااااااااي نميدوننين چه گل دختر نازو خوشگلي بود تازه اسمشم خوشگل بود.اسمش سويل خانوم گل...بچه ها نميدونين چقد باهم دوست شديم و بازي كرديم....وقت ناهار كه شد من مثل يه خانوم نشستم سر سفره ناهار اما سويل جونم كه نميتونست از ناهار ما بزرگترا بخوره (ميبينين ديگه پيش سويل جوني من خودمو قاطي بزرگا ميدونم )سويل جونم قبل از ما شيرشو خورده بود و داشت استراحت ميكرد.بعد ناهار هم...
نویسنده :
آيشن كوچولوي مامان و بابا
20:29