آيشن آيشن ، تا این لحظه: 12 سال و 27 روز سن داره

آيشن جون، دونيامين ايشيقلي،پارلاق آي، اولدوزو؛ آيشن

اولين ديدار آيشن جون با ني ني كوچولوي يك ماهه(سويل جان)

بچه ها من روز جمعه 92/1/23 با بابا جون و مامانم رفتيم مهموني خونه دوستاي مامان و بابام.آخه اونا تازه صاحب يه ني ني خوشگل شدن...اونقد ذوق داشتم كه دارم ميرم يه ني ني كوچولوتر از خودم ببينم كه نگو و نپرس...تا رسيدم خونشون فقط كنجكاو بودم كه ني ني رو ببينم ...بلاخره هم ديدم وااااااااي نميدوننين چه گل دختر نازو خوشگلي بود تازه اسمشم خوشگل بود.اسمش سويل خانوم گل...بچه ها نميدونين چقد باهم دوست شديم و بازي كرديم....وقت ناهار كه شد من مثل يه خانوم نشستم سر سفره ناهار اما  سويل جونم كه نميتونست از ناهار ما بزرگترا بخوره (ميبينين ديگه پيش سويل جوني من خودمو قاطي بزرگا ميدونم )سويل جونم قبل از ما شيرشو خورده بود و داشت استراحت ميكرد.بعد ناهار هم...
24 فروردين 1392

شعر ي در وصف بهار دلم(آيشن جون)

سلام  بابا سلام عزيز دلم.                             آيشن جون ناز من،                                          اي عشق و نياز من ، اي سوز  و ساز من،     دلبر طناز من ،   گلشن خوشرنگ و پر از راز من،      بلبل شيدا و خوش آواز من ، جان دل و شهپر پرواز من،                                     &n...
22 فروردين 1392

عکسایی جدید از سیزده بدر و شیطونی های آیشن جون

عکسای جدید آیشن جون درسیزده بدر از نگاه دوربینهای دیگه دختر نازم روی شن وماسه ها با بچه ها بازی میکنه و عموصفر(شوهرعمه جون) نگاه میکنه   آیشن جون در کنار آیسا واحسان(دختر وپسرعمه جون) جیگر بابا روی چمن به آسمون آبی نگاه می کنه     و  در ادامه مطلب  عکسای جالب وباور نکردنی می بینید کلیک کنید.   آیشن جون اسب  سوار  و راننده  ماشین مسابقه میشه.تازه شنا  هم میکنه   آیساجون آیشن کوچولو رو خیلی دوست داره   سوارکارماهر سوار بر اسب قدرت آیشن جون  در کنار میوه های پارک شنا می کنه ...
16 فروردين 1392

منتظرباشين

عكساي جديد آيشن جون در سيزده بدر بزودي از راه ميرسه.منتظر   باشين.نمي دونين چه عكساي نازيه.راستي عكساي  اولين عيد ديدني   هاي آيشن جون هم بزودي پست ميشه. بوس
15 فروردين 1392

خاطرات وعکسای سیزده بدر آیشن جون

 من آیشن جونم.امسال اولین سیزده بدر من بود. صبح سیزده بدر رفتیم گردش وپارک قوناخلار(مهمانان) وکلی صفا کردیم.نمی دونین چه کیفی داشت بدو بدو . بابایی و عمو صفر(شوهرعمه جون)آتیش درست کردن وبعدش مامانی و عمه جون ها و مامان جون(مامان بابایی)کبابا رو سیخ زدن وبابایی وعموصفر  کبابا  وگوجه ها رو   رو آتیش پختندوآماده کردن وشروع به خوردن ناهار کردیم وای کبابا وای نمیدونین چه خوشمزه بود(بابایی ومامانی ومامان جون وعمه جون ها دستتون درد نکنه)بعد ناهار کلی گردش وسرسره  وتاب بازی وبدوبدو  تو چمن ها کردم.خلاصه جاتون سبز خیلی خوش گذشت اینم عکسامه که عمه جون ازم گرفته.    جیگر بابا، ناز مامان؛ چقدر...
14 فروردين 1392

دلنوشته ای برای آیشن جون در روز تولدش

سلا مامانی شبت به خیر، خوب بخوابی عزیزم میدونم امروز به خاطر جشن تولدی که برات گرفتیم خیلی خسته ات کردیم. نمیدونی بابا رضا باچه شوق و ذوقی برات کیک سفارش داد برات وسایل تزیین ، فشفشه ، بادکنک و ...خرید. وقتی میدیدم بابا رضا اینقدر خوشحاله منم احساس شادمانی میکردم . من و بابارضا از صمیم قلب تولدت رو تبریک میگیم وانشالله همیشه سلامت و شاد باشی وباعث افتخار مامان و بابا. تازه عزیزم امروز مامان جون(مامان بابایی) و مادرجون(مامان مامان) و عمه ها و خاله هات هم تو جشنمون شرکت کر دن. من و بابارضا برات حساب گنجینه سپهرباز کردیم و اسباب بازی های خوشگل وا...
12 فروردين 1392

تولد 1 سالگی ات مبارک آیشن جون

تفلدتفلدتفلدت مبارک بیا شمع ها روفوت کن که صدسال زنده باشی.عمر بابا ،   جون مامان ناز بابا، سوز و ساز مامان، راز دل بابا جیگرکم روحم بلبل شیدای من   گلشن من جان من آیشن من دلبر طناز من؛     عزیزم هدیه من برات یه دنیا عشقه. عزیزم تولدت برام مثل بهشته.     تولدت مبارک گل پونه گل عزیز من یکی یه دونه  همه ترانه هام پیشکش   چشمات دلم میخوادفقط از تو بخونه. عزیزدل مامان وبابا دوست داریم عاشقانه.بوووووووووووووووووووووووس                ...
11 فروردين 1392